استرس
استرس چیست؟
برای اینکه دقیقاً بدانید استرس چیست داستانی میگویم.
اجداد ما انسانها که در غارها و جنگل زندگی میکردند و هرلحظه امکان اینکه یک حیوان درنده به آنها حمله کند بسیار زیاد بود؛ بنابراین زمانی که حیوان درندهای میدیدند دچار استرس میشدند و تنها دو راه داشتند.
اول اینکه بجنگند و دوم اینکه فرار کنند.
در هنگام استرس چه اتفاقاتی برای بدن میافتد؟
حدقهی چشمها تنگ میشود تا همهچیز را ببیند که اگر فرار میکند عکسالعمل بیشتری داشته باشد تا بهجایی بگریزد که نجات یابد یا اگر میجنگد بتواند حملهی آن حیوان را پیشبینی کند، رگها منقبضشده تا بتواند خون را سریعتر پمپاژ کند و ضربان قلب را بالا میبرد تا در زمان فرار مسافت بیشتری را طی نماید یا در حمله مدت بیشتری دوام بیاورد، گوشها نیز تیزتر میشوند تا صداهای ریز را نیز تشخیص دهد (حتماً افرادی را دیدهاید زمانی که بچهها بازی یا شلوغکاری میکنند، میگویند «یواشتر دیگه گوشم رفت»، در آن هنگام استرس به آن فرد دست داده و گوشهایش صداهای کم را هم بلند میشنود)
و تنها مغز قدیم که وظیفهی بقا و زنده ماندن را بر عهده دارد فعالیت میکند
مگر چند تا مغز داریم؟
هر انسان سه مغز دارد
مغز قدیم که وظیفهی بقا را بر عهده دارد.
مغزمیانی یا عاطفی که کارهای احساسی مثل عاشق شدن، کمک کردن به نیازمند و… را که به احساس نیاز است را به عهده دارد.
مغز جدید که وظیفهی یادگیری و آموزش را عهدهدار است.
حال فکر میکنید کدام مغز قدرت بیشتری دارد؟
مغز قدیم، چون برای او زنده نگهداشتن ما در اولویت همهی کارهاست.
حتماً زمانهایی را به یاد میآورید که میخواهید درس بخوانید اما خوابتان میگیرد، مغز قدیم همیشه نگران است که انرژی بیشتری نسوزانیم چون میترسد بقای ما به خطر افتد بنابراین هر کاری میکند که انرژی در بدن محفوظ بماند و نمیگذارد ما مطالعه کنیم.
اما زمانی که این کار را به کرار انجام میدهیم و بهصورت عادت در ما شکل میگیرد آن را به ناخدا گاه فرستاده و هر چیزی که به عادت تبدیل شود انرژی کمتری میبرد. به همین دلیل است که شروع یک کار سختترین بخش هر کار است (البته عدهای هم معتقدند که تمام کردن یک کار مهمترین بخش یک کار است).
استرس خوب چیست؟
شاید بپرسید مگر استرس خوب هم داریم؟
بله همینکه دانستیم استرس برای نجات جان ماست یعنی به نفع ما بوده و بسیار قابل شکرگزاری است.
داستانی برایتان میگویم: اگر تابهحال رانندگی کرده باشید دیدهاید زمانی که سرعت ما بیشتر از حد مجاز میشود کمی استرس بر ما غالب میشود و در آن هنگام عکسالعمل بیشتری از خود نشان میدهیم
و تمرکز ما بیشتر میشود.
مثال دیگر اینکه اکثر ما امتحان را تجربه کردهایم، درکل دوران تحصیلی درسها را نخوانده اما به دلیل استرس قبل از امتحان همهی کتاب را تمام کرده و نمرهی قابل قبولی هم گرفتهایم.
این استرس اکثر مواقع سرعت ما را بهشدت بالا میبرد و این خوب است.
استرس بد چیست؟
در ادامهی مثال بالا تا جایی خوب است که سرعت و عملکرد ما را بالابرده اما زمانی که بیشتر از این میشود نهتنها عملکرد را بالا نمیبرد بلکه بهکلی مغز را فلج میکند. دقیقاً مانند زمانی که در امتحان به دلیل استرس زیاد هیچچیزی را به یاد نمیآوریم در این حالت بهاصطلاح میگوییم مغزمان قفل کرده است چراکه همهچیز را خواندهایم و حتی جواب سؤالات را هممیدانیم اما نمیتوانیم پاسخ دهیم.
راهکارهای مقابله با استرس؟
حال که دانستیم این اتفاقات رخ میدهد آیا میشود کاری کرد؟
خوشبختانه این مقاله را نوشتم تا راهکارهای علمی و عملی دربارهی چگونگی کنترل و مدیریت استرس بدهم.
زمانی که استرس بر ما غلبه میکند بدن احساس میکند به او حمله شده و حالا یا باید مبارزه کند یا فرار.
بنابراین همانطورکه اشاره کردم حدقهی چشمها تنگ میشود، گوشها تیز میشود، رگها منقبضشده و ضربان قلب بالا میرود، حتی اگر در استرس زیادی ادرار صورت میگیرد کاملاً طبیعی است و بدن برای اینکه در مبارزه یا فرار راحتتر باشد این کار را انجام میدهد.
کاری که ما باید انجام دهیم دقیقاً کاری است که اجداد ما انجام میدادند.
یعنی مبارزه و گاهی فرار.
خُب یعنی چه؟
سعی کنید به یک باشگاه رفته و آنجا ورزش کنید و بدوید و اگر زمان یا حوصلهی باشگاه ندارید باید هرروز زمانی را به ورزش اختصاص دهید و فعالیتی مثل طناب زدن یا ایروبیک را انجام دهید و ضربان قلب را بالا ببرید و اجازه دهید که عرق کنید. در این هنگام بدن به یک سطح از آرامش میرسد که میتواند در هنگام استرس عکسالعمل بهتری از خود نشان دهد.
یا یک کیسه بوکس بخرید و زمانی که عصبی شدهاید و میخواهید خشم ناشی از استرس را با پرخاش با دعوا پاسخ دهید به کیسه ضربه بزنید و اگر نمیتوانید کیسه بخرید هیچ اشکالی ندارد در این هنگام یک بالش بیاورید و شروع به ضربه زدن کنید.
کار دیگری که باید انجام دهید داد زدن در هنگام استرس است
الآن میگویید «مگه میشه با زندگی آپارتمانی این کارا رو کرد»
بله برای این کار هم از همان بالش استفاده کنید بدینصورت که بالش را جلوی دهان بگیرید که صدایتان درنیاید و بعد داد بزنید اینطور میتوانید آرامش یابید.
خوب ممکن است بگویید «الآن من سر جلسهی امتحان بالش و کیسه از کجا بیارم آخه»
خوب قبل از امتحان اگر دیدید استرس شما زیاد شده (اینو خودتون متوجه میشید، براساس تجارب امتحانات گذشته) اون مسیر رو بدوید و یا با سرعت بیشتری پیادهروی کنید یا اگر امتحان در طبقهی بالاست سعی کنید پلهها را بالا و پایین بروید تا این ضربان قلب که بالا رفته را درست کنید.
و مهمتر از همه با خود گفتگوی درونی داشته باشید بگویید «چرا انقدر استرس گرفتی؟ آروم باش، آروم باش. اصلا آخرش چی میشه نهایتا قبول نمیشی دیگه ولی اگه الان آروم باشی ممکنه بتونی قبول بشی (و چیزهایی که باعث آروم شدن شما میشه رو به خودتون بگید)»
و نکتهی دیگر اینکه در هنگام استرس قند بهشدت پایین میآید، پس چیزهایی همراه داشته باشید که قند ازدسترفته را به شما برگرداند (قندهای مصنوعی خیلی سریع قند بدن را بالابرده و بهسرعت دوباره آن را پایینتر از حالت قبل میکند، پس تا جایی که میتوانید از قندهای طبیعی مثل خرما، شربت عسل و… استفاده کنید)
بازهم جا دارد در این مقاله هم تأکید کنم که تکنیکهای ساده نشان از علمی نبودن و سطحی بودن چیزی نیست بلکه نشان از احترام به مخاطبین است.
چراکه کاربردی بودن یکچیز مهم است که من سعی کردم از مثالهای ملموس و راهکارهایی استفاده کنم که در زندگی روزمره ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم.